🎭 تئاتر کرج 🎭

اکسپرسیونیسم

اکسپرسیونیسم عبارت است از شیوه ای که درآن بهتر بیان کردن حالت های درونی
از اغراق در رنگها و شکلها استفاده می شود. شیوه ای عاری از طبیعت گرایی و واقع
گرایی که اشکال فرم حقیقی ندارندبلکه طبق ذهنیات نقاش به تصویر در می آیند تا
حالات عاطفی هرچه روشن تر نمایانده شود. این شیوه باونگوک بوجود آمد و از 1911به
بعد رواج یافت نمایندگان این سبک لوترک ،امیل نولده و ماکس بکمن بودند.

رئالیسم

رئالیسم یاواقع گرایی تفکری است مبنی براین اعتقادکه وجودوهستی اشیاءوپدیده ها
مستقل از ادراک وحواس بشراست وبیشتربه تجسم حقایق وواقعیت هامی پردازد.وجه
تمایز عمده رئالیسم باسایرمکاتب این است که ازهرگونه خویشاوندی بامضامین
می پرهیزد،شعارپردازی نمی کند و وعده های شیرین نمی دهد واقعیت را همانگونه که
هست ارائه می دهد و از هرگونه گرایش تعلق خاطر و کمال بخشی ایده الی به تصویر در
می آورد.از هنرمندان این سبک «گوستاوکوربه» نقاش بزرگ فرانسوی با مشهورترین اثر
«صدقه گدابه گدا» است .

رومانتیسیسم

این مکتب درمیانه قرن نوزدهم ودرواکنش به سنت تعادل وتعهد به ایمان ،اخلاق و قهرمان
پرستی نئوکلاسیسیسم باگرایش به مسائل رومانتیک شکل گرفت.«خوب» ازنظرهنرمند
رومانتیک،آن اثری نبود که تناسبات واجزاءهماهنگ وموزون داشت، بلکه اثری بودکه عواطف
خوشایند در بیننده ایجاد کند.
از مضمون های دیگر درنقاشی این دوره ترحم ، ترس ، دردمندی ، میهن پرستی و
عصیانگری بود. دلاکرواوژریکودوتن ازمشهورترین هنرمندان رومانتیک هستند.

دادائیسم وسورئالیسم

«دادا»مکتبی بودضدهنر که طی جنگ جهانی اول توسط گروهی هنرمندوبه رهبری تزارا،
شاعر رومانی درزوریخ شکل گرفت . این حرکت عصیانگرانه حاصل نوعی هیجان وشوک
عصبی ناشی ازجنگ بودوآنچه رابشرپیش ترمعقول ومقبول می دانست طرد کردندوبه
تخریب آنهاهمت گماشتند.مشهورترین اثردادائیست ،تصویری ازمونالیزابودکه دوشان
فرانسوی برای آن سبیل گذاشته بود. این جنبش ازمبانی سورئالیسم است .این سبک
یا «وهمگری»ازاتحادبعضی جنبه های کوبیسم ،نظیر کلاژبوجودآمد درواقع این سبک رؤیا
و واقعیت رادرهم آمیخت ودردومسیرفانتزی (بازیگونه)محض ودیگری بازسازی آگاهانه
جهان رؤیا رشد کرد . چیریکو،ماگریت وسالوادوردالی ازجمله چهره های مشهوراین سبک
هستند .

کوبیسم

کوبیسم این منشأتمام هنرهای آبستره رانمی توان به سادگی تعریف کرد.زیرانه از فلسفه
خاصی الهام گرفته ونه برنظریه زیبایی شناختی معینی تکیه می کرد.وبااین اعتقاد بوجود آمده
بود که روش وقراردادهای مرسوم هنری به خصوص نقاشی نادرست وکهنه اندولذانسل هنرمندان
جوان می بایدوسیله بیان تصویرتازه ای وکشف یاابداع کند . براک وپیکاسوباالهام ازنظریات سزان
مبتنی بربه تصویردرآوردن تمامی مشهودات به واسطه وحجم های هندسی منتظم این سبک را
پایه گذاری کردندودارای سه مرحله سزانی ، تجزیه ای وترکیبی است . کلاژهاازمحصولات این
سبک اند .

امپرسیونیسم

امپرسیونیسم عنوانی است که به مسخره کردن مهم ترین پدیده قرن نوزدهم ونخستین
حرکت نوین هنری داده شد. هدف اصلی این مکتب دست یافتن به یک طبیعت گرایی تازه
بر اساس تجزیه وتحلیل دقیق رنگهاووالورهای سایه روشن بود. امپرسیونیسم ها
می خواستند بازی نوربرروی اشیاء رانشان بدهندکه دراین کاربه نتایج تحقیقات علمی
دانشمندانی چون شورول تکیه میکردند. طرف داران این سبک بدنبال درک لحظه ای مملو
از احساس راازذهن خودبه بیننده منتقل سازند. بعدهااین شیوه تقریباًبه صورت نیمه علمی
درآمد نئو امپرسیونیسم هاکه درآن رنگ هاباروش علمی بکارمی رفتندوترکیب ها بسیار نظام
یافته بودومعتقدبه روش صداقت بصری بودندازنقاشان این سبک می توان به سوراوسینیاک
اشاره کرد.